دبیر دهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران در آستانه آغاز این رویداد موسیقایی، پیامی را منتشر کرد.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان اظهار کرد: این ادارهکل هیچگاه شاکی رسانه های منتقد نبوده، نیست و نخواهد بود.
فرمانده نیروی انتظامی پلدختر خبر داد: "گرزه" سرکرده باند سارقان لوازم داخل خودرو در این شهرستان به دام افتاد .
دکوراسیون داخلی فضاهای اداری
هر زمان صحبت از طراحی های اداری می شود ، همه به یاد رنگهای قهوه ای ، کرم و مشکی می افتند با همان مبلمان های منضبط و حال و هوای خشک. اغلب طراحان داخلی اینگونه فضاها نیز ، در تلاشند از این معیار دور نشوند و در طول طراحی آن را حفظ می نمایند.طراحی چهارچوب دارد، اما خلاقیت در آن سقفی ندارد. دست و پای خود را در طراحی نبندید.ذهن خود را رها کنید.خودتان را در فضایی که می خواهید طراحی کنید قرار دهید. نیازهای شما چیست ؟چگونه عملکرد بهتری درآن فضا خواهید داشت؟چه رنگی به شما پویش بالاتری میدهد؟فعالیت های شما در چه بستر حرکتی روان تر خواهد بود؟ کمی ساختار شکنی بد نیست،البته فراموش نکنید این پرواز دادن ذهن ، شما را از کاربری اصلی فضا دور نسازد. ذهن معمارانه خود را تربیت کنید در حیطه ایی که شما برایش تعریف می کنید قدم بزند و خلق کند. برای درک بهتر این مطلب تصاویر قبل و بعد از طراحی یک فضای اداری را مشاهده نمایید تا دریابید چگونه خلاقیت در استفاده از رنگ سبز و بافت چوب، یک فضای قدیمی و سرد را به دفتر کار گرم و دلپذیری بدل نموده
دلم یه جای دنج و خلوت میخواد ... که فقط خودم باشم و خدای خودم ... یه جای کوچیک و تاریک ... فقط به اندازه ای که بتونم توش بشینم و زانوهامو بغل کنم، سرمو بذارم روشون و یه دل سیر گریه کنم ... یه گوشه ی دنج با این نوا ...
بشنوید.
مدتی بود یه خبرایی راجع به ازدواج یکی از بچه ها به گوش میخورد ولی جدیش نمی گرفتیم. ینی در مخیله مونم نمی گنجید که یه ذره بچه ( میگم یه ذره واقعا یه ذره ست ها! ) بخواد متاهل بشه! تا اینکه امروز بالاخره خودش اعتراف کرد. اولش که همه تو شوک بودیم. ولی بعد که به خودمون اومدیم چند نفری ریختیم سرش واسه شیرینی گرفتن :) منم یکی از مواردی که عمرا از خیر شیرینی گرفتنش بگذرم همین تازه عروس دومادان! اصن چه معنی داره؟! چنان باید شیرینی گرفت ازشون که تا عمر دارن فراموش نکنن! نوع شیرینی هم باید به انتخاب خودم باشه :دی. اینکه افتاد واسه بعد محرم.
حالا من با این کوچولوی متاهل که صحبت میکردم ، میگفت سه تا خواهرشوهر دارم و دوتا جاری! منم با هر بار گفتنش اینطوری میشدم O_O باورم نمیشد چطور میتونه با این مسائل کنار بیاد! همینطوری الکی که نیست. بهش میگم تو الان میتونی این کلماتُ هضم کنی اصن؟! میگه هنوز نه کاملا :| خوشحاله ها ! حالا بعد یه مدت میفهمه چی به سرش اومده! من هم همچنان در بهت و حیرت به سر میبرم! چه معنی داره آخه؟! یه الف بچه ست هنوز. اینجا جا داره بگم فعلا آزادی و مجردی رو عشق است ... والا :)
خوشبختی ینی یه عالمه غم و غصه داشته باشی اما وقتی دلِ دوستات میگیره به تو زنگ بزنن تا باهاشون حرف بزنی و آرومشون کنی ... ینی با وجود همه ی مشکلاتی که داری با دوستت 30 تا ترشک بخری و تا جایی که میتونی بخوری! جاتون خالی :)
شُکرت خدا ... چقد منتظر چنین شبی بودم. شُکرت که دلم گرفت ... شُکرت که گریه م بند نمیاد ... که بالاخره به خودم اومدم. که فهمیدم اطرافم چه خبره ... که پشیمونم ... که خوشحالیم از این پشیمونی وصف نشدنیه ... که یادم آوردی هنوزم هستی و هوامُ داری ... امشب تکرار نشدنیه ... شُکرت ...
انگار غزل آب نباتی شده باشد
وقتی که دوتا لب قر و قاطی شده باشد
لبهای تو با طعم انار است و دو چشمت
شیریست که کم کم شکلاتی شده باشد
این طور نگاهم نکن، انگار ندیدی
شهری پی عشقِ تو دهاتی شده باشد
من با تو خوشم، با نمدِ بر سرِ دوشم
بگذار که عالم کرواتی شده باشد
یک بار به من حق بده لبهای کبودم
در لیقه ی موهات دواتی شده باشد
باید که غزل های مرا هم نشناسی
وقتی که غزل هم صلواتی شده باشد
حسین زحمتکش
با خودم فکر میکردم تو زندگیم واسه انجام ندادن چه کارایی پشیمونم؟! هر چی زندگیمو از اول تا حالا مرور میکنم میبینم فقط حسرت اون شیطنتایی که تو بچگی نکردمُ میخورم! مثلا بچه ی آرومی بودم که چی؟! اصن بچگی زمان آروم بودنه؟! زمینه ش هم واسم خیلی فراهم بود. مامانم از همون اول میگفت تا میتونی شیطنت کن که بعدها پشیمون نشی و خاطره شه واست ... بیا ! مامان راضی، بابا راضی، پس چرا اینطوری شد؟! حالا حسرت هم بی فایده ست :( بزارین بچه ها هرقدر که میخوان بازیگوشی کنن ...
+ حسرت یه کار دیگه هم مونده به دلم که اینجا نمیشه بگم.